دیوانه را محبت آرام میکند
مارامحبت تو به دشت جنون کشید
دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است
میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا توبه بیجا کردم